سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی، با شخص بی ادب، خالص نمی شود . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 92 آذر 12 , ساعت 9:51 عصر

پرسش از شما :

در باره نهضت آزادی  و رهبران و فعالیت آنها توضیح دهید؟

پاسخ از ما :


نهضت آزادی در 1340 از ترکیب دو جناح ملی و مذهبی به وجود آمد. در شرایط خفقان پس از کودتای 28 مرداد 1332، که جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق از هم پاشید، شماری‌از مخالفان با عنوان «نهضت مقاومت ملی» گرد هم آمدند و فعالیت‌های ضعیفی برای زنده نگه داشتن نهضت ملی راه انداختند. این افراد عبارت بودند از دو روحانی برجسته به نام‌های آیت اللَّه سیدمحمود طالقانی و آیت اللَّه سید رضا زنجانی و برخی نیروهای ملی- مذهبی مانند یداللَّه سبحانی، مهدی بازرگان، منصور و رحیم عطایی و حسن نزیه. نهضت آزادی ایران از درون همین گروه در 27 اردیبهشت 1340 به وجود آمد.( جعفریان، رسول، جریان‏ها و سازمان‏های مذهبی – سیاسی ایران، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 342)

این تشکیلات اساساً بر پایه اندیشه‌های دکتر مصدق و با کسب نظر از وی بنا شده است. مهندس بازرگان در این‌باره می‌گوید: «تشکیلات و پایه‌های اصلی نهضت را با کسب نظر از آقای دکتر مصدق ریخته‌اند...»( (سلطانی، مجتبی، خط سازش، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363، 252) در مرامنامه نهضت آمده است: «ما مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم»، (مجله روشنفکر، 25 خرداد سال 40)


در اصول اعلام شده آن‌ها به مسلمان بودن اشاره شده ولی اسلام به عنوان یک مکتب جامع با اهداف و برنامه‌های مشخص مطرح نیست، بلکه مسلمانی به عنوان یک انگیزه و عامل مورد استفاده در فعالیت‌های سیاسی مطرح است . در حقیقت ایدئولوژی  و تفکر سیاسی لیبرال‌های مذ هبی و نهضت آزادی چیزی غیر از تفکر ملی گراها نبوده و تنها در مسایل فردی و نیز به خاطر اختلافات درون گروهی و استفاده از مذهب در فضای سیاسی ایران بود که مهندس بازرگان و همفکرانش، جناح دینی جبهه ملی را با عنوان نهضت آزادی سامان دهی کردند. از نظر سیاسی دیدگاه حکومتی لیبرال‌های مذهبی با تأکید و اعتقادی که به سلطنت داشتند تفاوتی چشمگیر با لیبرال‌های سکولار نداشته و با وجود تأکید بر سیاسی بودن اسلام و دخالت دین در امور سیاسی، هدف نهایی خود را حکومتی دموکراتیک و لیبرال می‌دانستند .( امیری ، جهاندار ، لیبرالیسم ایرانی ، بررسی جریان های راست در ایران ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1388، ص 260- 261) بازرگان در مورد ماهیت نهضت آزادی چنین می‌گوید: «برای ما مبانی فکری، محرک و موجب فعالیت اجتماعی و سیاسی بود... نهضت ملی فاقد پایگاه عقیدتی بود، فاقد ماهیت ایدئولوژیکی بود، یک حرکت سیاسی بود با خواست‌های ضد استعماری و ضد استبدادی»( بازرگان، مهدی، شصت سال خدمت و مقاومت، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375، ج1، ص 370)

حضور آیت اللَّه طالقانی در جمع اعضای نهضت، آنان را به روحانیت و مبانی اصیل دینی نزدیک‌تر می‌کرد اما نهضت آزادی به تدریج در طول حیات خود از روحانیت فاصله گرفت و نه تنها در مسایل سیاسی و اجتماعی، بلکه اساسا در دین‌شناسی و تفسیر قرآن و فهم دین رویکردی گسسته از عالمان و دین‌شناسان برگزیده سرچشمه می‌گرفت 

نهضت در داخل کشور فاقد تشکیلات سیاسی بود که قادر به سازماندهی جریان مبارزه باشد. سران نهضت در دهه پنجاه و به خصوص در آستانه پیروزی انقلاب، عمدتاً در قالب جمعیت حقوق بشر، دفاع از زندانیان سیاسی و برگزاری سخنرانی‌ها و مذاکره با سفارتخانه‌ها فعالیت می‌کردند.

سران نهضت به دلیل سابقه مذهبی در جریان تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت، نقش مهمی ایفا کردند.

فعالیت نهضت آزادی ایران بعد ازپیروزی انقلاب اسلامیبه چند دوره تقسیم می‌گردد 

1. دوره اول ؛ 1357-1373

این دوره اوج فعالیت‌های نهضت تا در گذشت بازرگان بنیانگذار این نهضت را در برمی گیرد.

نخستین فعالیت برجسته وقابل اعتنای نهضت آزادی در دوره بعد از انقلاب را می‌توان حکم امام خمینی (ره) به مهندس بازرگان برای تصدی پست نخست وزیری دولت موقت دانست.هر چند امام بازرگان را بدون در نظر گرفتن وابستگی‌های حزبی‌اش به این سمت گمارد، اما آنچه که در عمل دیده شد، کاملاً مغایر با خواست و نظر امام بود وبازرگان تمامی پست‌های کلیدی را به هم مسلکان و همفکران خویش واگذار نمود 

 به طور کلی می‌توان گفت دولت موقت اصولاً دارای سرشت انقلابی نبود وبه جایگزینی روش‌ها و راهکارهایانقلابی برای اداره کشور به جای روش‌های منسوخ و کهنه گذشته باور نداشت از این رو در نخستین ماه‌های روی کار آمدن بازرگان، اولین تنش میان دولت موقت و نهادهای انقلابی مانند کمیته‌های انقلاب بروز یافت که مهندس بازرگان آن‌ها را دولتی در داخل دولت توصیف کرده بود. دولت موقت حتی نسبت به عملکرد شورای انقلاب هم معترض بود از این رو بازرگان و یارانش در این مقطع به کناره گیری روحانیت از امور کشور معتقد بودند.

اعلام نظر دولت موقت درباره برخی از مسائل کلیدی مانند محاکمه سران رژیم ستمشاهی و مصادره اموال و املاک آنان و همچنین رابطه با آمریکا به عنوان حامی و متحد اصلی رژیم شاه شکی در یاران امام باقی نگذاشت که به این گروه نباید اجازه حضور در عرصه انقلاب داده می‌شد.

 در این میان اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا در تهران با اعتراض دولت موقت روبه رو شد که به همین دلیل و همچنین به علت انباشته شدن اختلاف‌ها و سوء تفاهم‌ها و همچنین علنی شدن مواضع نهضت آزادی و نگاه لیبرالیستی آن درقبال پدیده انقلاب اسلامی، از کار کناره گیری کرد.

گرچه نهضت آزادی با دیگر نیروهای ضد انقلاب، اعم از چپ و راست، دارای اختلاف فکری و بینشی بود، اما داشتن هدف مشترک، یعنی مقابله و مخالفت با انقلاب و رهبران آن و به خصوص روحانیت، همه نیروهای اپوزیسیون را در عمل، به مواضع واحد و مشترک رسانید. 

نهضت آزادی در دوران حیات حضرت امام با چند برخورد و شکست مواجه شد از جمله آن می‌توان به نامه افشاگرانه حضرت امام به حجت الاسلام محتشمی پور وزیر کشور وقت اشاره کرد که طی آن حضرت امام خطر این گروه را به دلیل تفسیر سطحی از اسلام گوشزد نموده و عدم صلاحیت آنان برای دخالت در امور دولتی را تأکید نمودند در بخشی از این نامه چنین آمده است :

پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است...به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آن‌ها...و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آن‌ها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است...نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می‌گردند، باید با آن‌ها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.( صحیفه امام، ج20، ص 481-482)


2. دوره دوم ؛ 1373 تا کنون

با درگذشت مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی به دبیر کلی این حزب برگزیده شد. البته ید الله سحابی تا زمانی که در قید حیات بودتلاش نمود تا نفوذ خود را به عنوان ارشدترین فرد این حزب حفظ کند.

ابراهیم یزدی در انتخابات ریاست جمهوری 1376 رسماً خود را با وجود علم به رد صلاحیت خود به دلیل نفی برخی از اصول قانون اساسی  مثل ولایت فقیه و مخالفت با اساس نظام، به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی نمود وبه دنبال رد صلاحیت وی، با تحریم انتخابات موج اتهام بر علیه نظام را به راه انداخت.

مهم‌ترین رویکردها و مواضع نهضت آزادی در دوره دبیر کلی ابراهیم یزدی عبارت است  از :طرح دیدگاه‌های تجدید نظر طلبانه به بهانه برگزاری مراسم تجلیل از بازرگان و سحابی ، اشاعه تفکر سکولار مبنی بر جدایی دین از سیاست ،نادیده گرفتن قانون اساسی و عدم التزام به قانون اساسی به خصوص اصل ولایت فقیه ، دامن زدن به اختلافات میان نیروهای انقلاب ،دامن زدن به مسائل قومیت‌ها ،فعال کردن بخش‌های دانشجویی برای انجام فعالیت‌های رادیکالی که جلوه‌ای از آن در 18 تیر78 مشاهده شد ،طرح و تبلیغ آیت الله منتظری به بهانه‌های مختلف، ایجاد ابهام و شبهه در خصوص مسائل مختلف انقلاب ، صدور بیانیه و نامه‌هایی در جهت خدشه دار کردن ارکان نظام ، سازماندهی و محوریت جریان‌های اپوزیسیون در قالب ملی مذهبی‌ها برای مقابله با نظام ،زیر سؤال بردن مجلس خبرگان رهبری و نظارت استصوابی و در خواست از مردم برای تحریم انتخابات 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ